:|
نمیخوام م م :(
تو 15 روز دو بار رفتم تست - نشـــــــد
فک کنم خیلی عجله دارم که هی اینجوری زود زود میرم ، اصلا دیگه نمیرم ، تا ببینم خدا چی میخواد
ولی کلا یه جوریم میشه
این چند روز حالم اصلا خوب نیست ، حالت تهوع ، سرگیجه و و و ...
نمیدونم چرا خوب هم نمیخوابم ، همش خواب میبینم که بابا سیام و دارم از دست میدم
شبا شده سه بار یه خواب و تکرار میکنم
دیگه کلا اعصابم و به هم میریزه ، اینجوری هم که میشم ، کلا کم حرف میشم ، سیامک ناراحت میشه
امروز بهم میگه : رها ، تو چند وقته عوض شدی ، دیگه مثل اولا نمیخندی ، شاد نیستی
من این رهارو دوست ندارم ، میخوام همون رها باشی
سیام راس میگه ، من عوض شدم ولی نمیدونم چرا ، نمیدونم حالم خوب نیست ، یا آرامش ندارم
واقعا نمیدونم
اما خداروشکر همه چی خوبه ، همه چی همونه که من میخواستم ، یه همسر خوب ، یه خانواده خوب ، یه کار خوب ، یه عالمه شانس تو زندگی ،همه چی واقعا خوبه
ولی من نمیدونم چیمه :( نمیدونم چرا ناراحتم ، نمیدونم چی اذیتم میکنه ، نمیدونم چی کار کنم
کاش میشد برم مسافرت یکم حال و هوام عوض شه )
ولی من نباید اینجوری بمونم :D حالم باید خوب شه ، خوبه خوب :D روحیه و داری مامانی
کلا واسه خودم روحیه ای هستماااا